به نام خدایی که هم مهربان هست و هم بخشنده
پیام فضلی نژاد، عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان، هفته گذشته در جمع دانشجویان دوره آموزش تخصصی مهارت های رسانه ای سازمان بسیج دانشجویی که در اردوگاه سید الشهدا (ع) آبعلی در حال برگزاری است، حاضر شد و در باب «رسانه ها، فروپاشی ایدئولوژیک و روشنفکران اصلاح طلب» سخنرانی کرد. پیام فضلی نژاد با اشاره به اینکه بر اساس پروژه فروپاشی ایدئولوژیک برای براندازی نرم نظام، رسانه ها به مداخلات گوناگونی برای تغییر گفتمان انقلاب اسلامی ایران دست می زنند، گفت: این مداخلات رسانه ای یکی از رخدادهای مهمی است که پس از پیروزی انقلاب رخ داده است، بنابراین ما باید به رسانه ها از این حیث که می توانند دگرگونی ارزشی و ایدئولوژیک در جامعه را بر اساس یک عملیات روانی و فریب استراتژیک دراز مدت پدید آورند، حساس باشیم؛ این در حالی است که متاسفانه پروژه فروپاشی ایدئولوژیک در ایران، اکنون نه تنها فیلسوف، تئوریسین، نویسنده، روزنامه نگار و هنرمند دارد، بلکه فقیه و متکلم هم یافته است. وی با بیان این که از سال 1363 نخستین نزاع های روشنفکری در ماهنامه کیهان فرهنگی، حول محور غرب شناسی آغاز شد، گفت: از نخستین منازعات روشنفکران ایران پیش از پایان جنگ، بحث بر سر ماهیت غرب بود و روشنفکران دینی بر خلاف مبانی نظری حضرت امام خمینی (ره) درباره تمدن غرب، کوشیدند تا با مغالطه های فلسفی به تمدن غرب در قامت یک تمدن ارزشمند، مشروعیت دهند. عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان افزود: سال1365 این گفتمان روشنفکری که کم کم به سوی انسجام تشکیلاتی پیش می رفت، نخستین زمزمه های خود در خصوص عدم مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را سر داد؛ به عنوان نمونه عبدالکریم سروش در سخنرانی خود گفت که تلقی فاشیستی از دین در ایران حاکم شده است؛ این در حالی است که ماهنامه کیهان فرهنگی نیز که آن هنگام ذیل مدیریت کلان سیدمحمد خاتمی اداره می شد، اصلی ترین رسانه ای بود که چنین شبه افکنی هایی را پوشش می داد. وی با بیان اینکه کسانی که پس از دوم خرداد روزنامه های زنجیره ای را در طیف های لیبرال دموکرات (روزنامه های جامعه، طوس، نشاط و...) و سوسیال دموکرات (صبح امروز، آفتاب امروز، خرداد و...) راه اندازی کردند، اغلب در ماهنامه کیهان فرهنگی فعالیت داشتند، ادامه داد: ماهنامه کیهان فرهنگی از سال 1367صاحب یک حلقه فکری و رسانه ای شد که بیشترین انرژی خود را صرف کار نظری می کرد و حاصل تئوری های خود را در این ماهنامه منتشر می کرد؛ به عنوان نمونه مانیفست فلسفی اصلاح طلبان که همان تئوری تکامل معرفت دینی (قبض و بسط تئوریک شریعت) است، ازسال 1367 تا سال 1369 در این ماهنامه منتشر شد. نویسنده کتاب «شوالیه های ناتوی فرهنگی» باتبیین این تئوری گفت: نظریه تکامل معرفت دینی ناظر به این معنا بود که هیچ چیز در دین مقدس نیست؛ فقه، یک دانش بشری است و احکام فقه، تقدسی ندارد و در دنیای مدرن چون فقه شیعی خود را بازسازی نکرده است، بنابراین آدمیان می توانند از احکام آن که سنتی است، پیروی نکنند؛ این نظریه اصلاح طلبان بود که با تقدس زدایی از دین، در حقیقت اسلام را منسوخ اعلام کردند؛ باید با بازخوانی این نظریه و مقایسه تطبیقی آن با مجموعه نظری اصلاح طلبان، کارکرد این نظریه را درک کرد. وی افزود: فقهای گرانقدری چون آیت الله ناصر مکارم شیرازی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی و شخصیت های ارزنده ای چون استاد حسن رحیم پور ازغدی، نقدهای ارزنده ای را بر تئوری تکامل معرفت دینی وارد کردند و نشان دادند که تنها امری که در این نظریه مطرح نیست، تکامل است؛ این نظریه بر پایه تئوری معرفت تجربی از کارل ریموند پوپر صورت بندی شده است. فضلی نژاد با روایت فعالیت های پوپر در دوران جنگ سرد بلوک غرب با بلوک کمونیستی و شوروی سابق ادامه داد: در اسنادی که از بایگانی امنیت ملی آمریکا و بر اساس قانون آزادسازی اطلاعات در ایالات متحده منتشر شده است، می بینیم که کارل پوپر ذیل چتر مالی سازمان جاسوسی «سیا» برای براندازی ایدئولوژی مارکسیست نظریه پردازی می کرد؛ نظریات او در کتاب جامعه باز و دشمنان آن بر پایه خاستگاه های آمریکا در جنگ سرد ساخته شده است و اصالت فلسفی ندارد؛ این اعترافی است که در خود اسناد سازمان «سیا» عنوان شده است و حرف تازه ای نیست؛ آن ها امروز رسما می گویند که ما فیلسوفانی چون کارل پوپر، آیزایا برلین، ریمون آرون و هانا آرنت و حتی نویسندگانی چون آندره ژید را بسیج کردیم تا برای فروپاشی ایدئولوژیک شوروی، تولید علم، نظریه و رمان کنند؛ اینان با راه اندازی کنگره آزادی فرهنگی در دوران جنگ سرد، اغلب نظریه پردازان خود را به کار گرفتند و با اختصاص صدها میلیون دلار، چندین نشریه علمی و ژورنال تئوریک را علیه اندیشه های مارکسیستی منتشر و در داخل شوروی پخش کردند؛ نهادهای فرهنگی بسیاری را به راه انداختند تا گفتمان ها را در جامعه کمونیستی جا به جا کنند. عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان با بیان اینکه جا به جایی گفتمان ها توسط رسانه ها مقدمه فروپاشی ایدئولوژیک یک جامعه است، گفت: بلوک غرب از سال 1367 که در جنگ سخت افزاری با جمهوری اسلامی ایران شکست خورد، کوشید تا پروژه براندازی نرم افزاری را در ایران پیش ببرد و برای همین، تجربه جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق را درباره ایران نیز به کار گرفت تا نرم افزار انقلاب اسلامی را مسخ کند؛ برای این جا به جایی گفتمانی، یک پروژه رسانه ای طراحی شد که انتشار نشریاتی مانند ماهنامه کیان، آدینه، دنیای سخن، گردون، فصلنامه گفت و گو و... در این راستا بود؛ ماهنامه کیان نماینده جناح روشنفکران دینی و فصلنامه گفت وگو نماینده طیف روشنفکران سکولار بود که البته هر دو یک راه را می رفتند و در آستانه انتخابات سوم تیر 1384 که همه دستاوردهای خود را بر باد رفته دیدند، با هم ائتلافی استراتژیک کردند و علیرغم میل باطنی خود، از کاندیدای رقیب دکتر احمدی نژاد حمایت کردند. وی افزود: از سال 1370 که ماهنامه کیان منتشرشد، پروژه جا به جایی گفتمان ها کلید خورد؛ بدین معنا که در برابر گفتمان انقلابی امام خمینی (ره)، گفتمان لیبرال دموکراسی و بعد لیبرال سرمایه داری را ترویج کردند؛ گفتمان ایدئولوژیگرایی و استقرار حاکمیت اسلام را به گفتمان ایدئولوژی ستیزی بدل کردند و اعلام داشتند که اساسا ایدئولوژی، ضد انسانی است که می خواهد جای خدا بنشیند؛ نوشتند که اسلام ایدئولوژیک که دارای نظام سیاسی است، یک قرائت فاشیستی از دین است و حاکمیت اسلام چنان که در جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، مانند حاکمیت کمونیسم در شوروی، انسانیت انسان را نابود می کند؛ یعنی دو ایدئولوژی که هیچ ربطی به هم ندارند را هم از حیث ماهیت و هم از حیث نتیجه با هم مقایسه کردند که اساسا قیاسی باطل و ناصواب بود؛ چون اسلام، دینی الهی و البته ایدئولوژی ای قدسی است، اما مارکسیسم یک مکتب بشری مادی گرا بود. نویسنده روزنامه کیهان ادامه داد: از ابتدای آغاز پروژه جا به جایی گفتمان ها، روشنفکران دینی و اصلاح طلب که می گفتند ما پرچم رفرم دینی و سیاسی در ایران را به دست گرفته ایم، شروع به ساختن تقابل های جعلی کردند؛ مثلا مدیریت علمی را در برابر مدیریت فقهی قرار دادند و گفتند که مدیریت فقهی که دستاورد اندیشه امام خمینی(ره) است در اداره جامعه ناتوان می باشد و باید ما به سوی برگزیدن مدیریت علمی برویم تا طبقه تکنوکرات ها و فن سالاران حاکم شوند؛ این در حالی است که اساسا تکنوکراسی در اسلام وجود دارد و بر اساس روایت معصومین «اگر مومنی بر مومن دیگری در قبول کاری سبقت گیرد، در حالی که تخصص و علم کافی در انجام آن کار ندارد، او خائن به اسلام است»؛ اسلام بر مدیریت علمی تا این اندازه ارج می نهد و قائل به حاکمیت علم و عالمان است، اما اینان آمدند و یک تقابل مجعول درست کردند و فقه و علم را در برابر هم قرار دادند؛ عبدالکریم سروش دو مقاله با نام های «مدیریت فقهی و مدیریت دینی» و «مدارا و مدیریت مومنان» که ناظر بر همین تقابل مجعول بود، نوشت و امروز همین نظریه سروش که از اساس یک مغالطه است، مبنای نظری حزب کارگزاران سازندگی ایران است. فضلی نژاد با اشاره به اینکه در برابر تئوری جنگ حق و باطل و جنگ عقیده که اساس نظریه امام خمینی (ره) و قلب گفتمان انقلاب اسلامی است، اصلاح طلبان از سال 1373 نظریه شکاکیت و نسبی گرایی را ترویج کردند، گفت: با ترویج نظریه پلورالیزم دینی در ماهنامه کیان، گفتند که اصل دین ثابت است، اما دست یافتنی نیست و فرع دین که فقه است، دست یافتنی است، اما متغیر است و هر کس درک و دریافتی از آن دارد؛ بر این اساس، گفتند که قرائت های مختلف از دین وجود دارد و هیچ چیز قطعی در دین وجود ندارد، همه چیز نسبی و پا در هواست، هیچ چیزی در اسلام اصالت ندارد و هرکس می تواند یک قرائت از دین داشته باشد و همه قرائت ها هم بر حق است؛ بعد هم نتیجه گرفتند که وقتی همه قرائت ها بر حق است، پس هیچ قرائتی حق ندارد خود را بر دیگری تحمیل کند و ادعای حاکمیت داشته باشد؛ این در حالی است که تئوری همزیستی مسالمیت آمیز هم از اینجا در آمد و اعلام کردند حالا که همه بر حق هستند، نباید کسی خود را بر دیگری تحمیل کند و همه باید همدیگر را بپذیرند. وی با تاکید بر اینکه این نظریات خلاف اصول قطعی اسلام و همچنین خلاف اصول قطعی علم است، اظهار داشت: ما که نمی توانیم بگوییم هرکس در علوم هر قرائتی را طرح کرد، حق است و هر کس بر پایه اصول نظری و مبانی علمی یک علم، نظر و اجتهاد کند، بر حق است، اما آمدند و گفتند که هیچ یک از آدمیان برحق نیستند؛ چرا که حقیقت دینی، یک گوی بلورین بود که از آسمان بر زمین افتاد و هزار تکه شده و هر تکه آن در دست یک نفر قرار گرفت؛ این یکی از بزرگترین مغالطه هایی بود که اصلاح طلبان با عنوان روشنفکری دینی انجام دادند. پیام فضلی نژاد گفت: در جغرافیای فروپاشی ایدئولوژیک، مفاهیمی همچون ایدئولوژی ستیزی، گفتمان شکاکیت، نسبیگرایی و پلورالیزم، فقه ستیزی به نام رفرم دینی و رنسانس اسلامی، روحانیت ستیزی به معنی جایگزینی روشنفکران دینی به جای روحانیت در برابر فلسفه انقلاب اسلامی مطرح شد و آنها اعلام کردند که روحانیت با علوم جدید آشنا نیست و روشنفکران به سبب آشنایی با دستاوردهای مدرنیته مجاز به هدایت مردم هستند؛ همچنین در جغرافیای فروپاشی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی مرجعیت ستیزی که اساسا یک پشتوانه امنیتی در سازمان جاسوسی سیا هم داشت مطرح بود که این مسئله را در سخنرانی خود در مدرسه علمیه معصومیه به تفصیل کاویده ام و دکترین مایکل برانت، معاون سابق سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده را شرح داده ام؛ گفتند این فتاوی که مراجع شیعی در ایران ارائه می دهند به دلیل ناسازگاری با مبانی مدرنیته به غایت مشکوک هستند و حتی توصیه می کردند که مبادا از این مراجع اطاعت کنید، چرا که مستوجب عقاب و جهنم می شوید! در جغرافیای فروپاشی ایدئولوژیک انقلاب اسلامی همچنین، جامعه مدنی را به عنوان تئوری لیبرالیستی در برابر مدینه النبی قرار دادند تا ریشه آرمانخواهی را بزنند؛ چون اعتقاد به جامعه آرمانی مهدوی برخلاف خاستگاه های جهان مدرن غرب است و از ریشه با لیبرالیسم محافظه کاری که دنبال توجیه این نظم موجود است، مخالف است، ما به دنبال دکترین جهانی سازی مهدوی هستیم و غرب به دنبال جهانی سازی سرمایه داری و طرح تئوری مرده جامعه مدنی پادزهر غرب برای جامعه آرمانی اسلامی بود که ناکام ماند. عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان ادامه داد: در جغرافیای فروپاشی ایدئولوژیک، رسانه های اصلاح طلبان کوشیدند که گفتمان لیبرالیسم را به جای گفتمان انقلاب بنشانند؛ می دانید که لیبرالیزم اصالت را به سود و لذت می دهد و از نظر انسان شناسی و معرفت شناسی، لیبرالیسم هیچ نسبتی با اندیشه الهی ندارد؛ لیبرال ها می گویند فقط غرایز شهوانی و سود اقتصادی اصالت دارد و عقل در خدمت توجیه خاستگاه های شهوانی است - بالاتنه در خدمت توجیه امیال پایین تنه است - از توماس هابز که نظریه جامعه طبیعی را صورت بندی کرد و گفت که «انسان گرگ انسان است» تا جان لاک که نظریه جامعه مدنی را ساخت و پرداخت، معتقد بودند که اساسا انسان برای حال کردن و لذت بردن به این دنیا آمده اند، بنابراین انسان باید تنها به فکر خودش باشد و دنبال سود و لذتش برود؛ لیبرال ها معتقدند که ارزش های دینی، ایمان، اخلاق و عدالت ارزش ندارد، چون با معرفت تجربی قابل لمس و حس نیست و آن چیزی ارزش است که قابل محاسبه و قابل لمس باشد؛ اصلا لیبرال ها به دین اصالت نمی دهند و برای همین است که می گویند هر کس هر قرائتی از دین داشت، درست است؛ چون اساسا می گویند دین و ایمان مهم نیست و مهم سود اقتصادی و لذت شهوانی است و در این موارد کوتاه نمی آیند. پژوهشگر روزنامه کیهان افزود: لیبرال ها بر اساس همین مبانی عقلی گفتند که دین چه ربطی به سیاست دارد؛ چرا که دین یک امر شخصی و سیاست یک امری دنیوی است و تنها چیزی که سرش نمی شود، ایمان و عدالت است؛ ماکیاولی در کتاب شهریارش می نویسد که اخلاق مسیحی اخلاق پیرزن هاست، اخلاق حاکمان مبتنی بر دروغ، ریا و زناست؛ نئولیبرال ها هم می گویند دولت گداخانه فقرا نیست تا بخواهیم عدالت را در میان جامعه توزیع کنیم، به ما چه که فقرا می میرند؛ آن ها معتقدند که ما می آییم طبقه متوسط را تقویت می کنیم، فقرا هم له شدند که شدند؛ وقتی ببینند که دارند له می شوند، مغزشان به کار می افتد تا کاری بکنند و شاید ابتکاری به خرج دهند و از فقر نجات یابند؛ این تئوری نئولیبرالیزم است که متفکران آن صریحا مطرح می کنند. فضلی نژاد با بازخوانی کارنامه دولت های سازندگی و اصلاحات گفت: متاسفانه برخی از تئوریسین های دولت سازندگی امروز اقرار می کنند که ما در هشت سال سازندگی بر مبنای تئوری های اقتصاد لیبرالیستی حرکت کردیم؛ خیلی آشکار هم آمدند و در نماز جمعه تهران در سال 1372 گفتند ما در دولت، ساز و کاری را طراحی کردیم که هر کسی بیاید مجبور است سیاست های توسعه اقتصادی را پی بگیرد، از مانور تجمل سخن گفتند و اینکه یک طبقه در فرآیند این توسعه باید له شود تا طبقه ای دیگر رشد کند؛ این توسعه لیبرالیستی در دولت اصلاحات هم دنبال شد و اساسا جهان بینی آقای خاتمی این بود؛ خاتمی روز 30 اردیبهشت 1375 در مصاحبه با روزنامه سلام گفت که توسعه به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است؛ اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا، سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت، تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست؛ این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غربی، باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت. نویسنده کتاب «شوالیه های ناتوی فرهنگی» با بیان اینکه این تفکر در توسعه که اصالت را به تمدن غرب می دهد، از اساس با مبانی معرفتی امام خمینی(ره) در تضاد است، گفت: در صحیفه نور، جلد 8، صفحه 99، امام فرمودند که این تمدن غرب، تمدن نیست، رو به توحش می رود، همچنان که غرب رو به توحش می رود؛ یعنی مردمی را می سازد که به جان هم بریزند و با چنگ و دندانشان همدیگر را پاره کنند، بر خلاف تمدنی که مکتب های الهی می خواهند انسان درست کنند. وی اظهار داشت: بین این دو دیدگاه تمدن شناسانه، تضاد بارزی خودنمایی می کند؛ در دولت اصلاحات هم توسعه اقتصادی دوران سازندگی پیگیری شد و هم مبانی سیاسی دولت اصلاحات از فلسفه امام خمینی دور شد، رسانه ها در این میان برای جا به جایی گفتمان ها در جامعه ایران و تغییر نرم افزاری انقلاب تلاش های بسیاری کردند که با انتخابات سوم تیر 1384 همه آن تلاش ها نافرجام ماند. فضلی نژاد افزود: حلقه کیان پس از انتخابات دوم خرداد 1376 به سه دسته تقسیم شد؛ اول، جناح لیبرال دموکرات که روزنامههای زنجیرهای جامعه، طوس، نشاط و عصر آزادگان را منتشر کردند؛ این جناح را شمسالواعظین، جلاییپور و سازگارا مدیریت کردند؛ دوم، جناح سوسیال دموکرات که روزنامههای صبحامروز، آفتاب و هفتهنامه راهنو را منتشر کردند؛ این جناح را حجاریان، اکبر گنجی، عباس عبدی، علیرضا علویتبار، رضا تهرانی و... رهبری میکردند؛ سوم، جناح سکولار که در ماهنامه کیان ماندند؛ این جناح را ابراهیم خلیفه سلطانی مدیریت میکرد؛ این سه جناح مجموعه مطبوعاتی را که پس از تعبیر فاخر مقام معظم رهبری در سال 1379 به نشریات «پایگاه دشمن» مشهور شدند، اداره کردند. فضلی نژاد ادامه داد: تنها امری که در آرایش رسانه ای پس از دوم خرداد به چشم نمی آمد، تکثر رسانه ای و تنوع بود؛ همان ها که از سال 1370 پروژه فروپاشی ایدئولوژیک را پیش بردند، بعد از پیروزی آقای خاتمی هم اغلب روزنامه ها و نشریات را مدیریت می کردند؛ مفاهیمی که در طول شش سال تا انتخابات ریاست جمهوری در حلقه کیان طرح و در ماهنامه کیان منتشر شد، پس از دوم خرداد به سطح روزنامه های مختلف این طایفه کشیده شد؛ می خواستند یک نظام معرفتی سکولار که از ماسونیسم تغذیه می کرد را با پروپاگاندا و تبلیغات گسترده رسانه ای به جای نظام فلسفی جمهوری اسلامی بنشانند. عضو مرکز پژوهش های موسسه کیهان با بیان اینکه فروپاشی ایدئولوژیک مقدمه فروپاشی فیزیکال یک نظام است، گفت: در هشت سال دولت اصلاحات، بسیاری از رسانه ها و نهادهای فرهنگی ما گفتمان لیبرالیسم و سکولاریزم را تبلیغ و ترویج کردند که در راس آن اندیشه جدایی دین از سیاست بود؛ روزنامه های حزبی ما نظام سیاسی ایالات متحده را به عنوان نظام سیاسی ایده آل معرفی کردند و از دیگر سو، نشریاتی مانند ماهنامه زنان از حق سکسوآلیته زنان، لغو حجاب و سقط جنین سخن گفتند؛ در همین نشریه که چند ماه پیش توقیف شد، عملیات شهادت طلبانه زنان مسلمان در لبنان و فلسطین مسخره شد و زنان مسلمان ایران را به استهزا گرفتند؛ پیوندهای این نشریات با سازمان های تروریستی مانند سازمان فداییان خلق در روزنامه کیهان افشا شده است و از تز چند شوهری زنان سخن گفتند؛ ماهنامه دنیای تصویر از فیلم هایی که همجنسگرایی را تئوریزه می نمود، ستایش کرد و بازیگران و خوانندگان غربی مانند جنیفر لوپز و جودی فاستر و... را اسطورهای جوانان کردند؛ اول گفتند که جامعه مدرن و مدنی با اسطوره مبارزه می کند و به این ترتیب اسطوره های دینی ما را مخدوش کردند تا اسطوره های فحشای خودشان را جایگزین کنند؛ این ماهنامه هم که چندی پیش توقیف شد، سال ها به تبلیغ فیلم های اروتیک و عاشقانه های جنسی پرداخت و کوشید تا شقی دیگر از پروژه فروپاشی ایدئولوژیک را پیش ببرد. فضلی نژاد افزود: یک نیروی رسانه ای پر انرژی را در همه عرصه ها فعال کرده بودند که به یک نظام رسانه ای منسجمی دست یافته بود و مخزن نظری آن، ماهنامه کیان بود؛ در باب زنان، برای گسترش گفتمان فمینیسم رادیکال، حلقه کیان به تاسیس ماهنامه زنان روی آورد؛ در عرصه فرهنگ نیز با نشریاتی چون ماهنامه فیلم، ماهنامه دنیای تصویر، هفته نامه سینما و... ظاهر شدند؛ در عرصه ادبیات، ماهنامه دنیای سخن، آدینه و الان هم ماهنامه های آزما و شوکران را منتشر می کنند؛ در عرصه خبرگزاری ها، وجه غالب خبرگزاری ایسنا را به سمت تبلیغ مبانی نظری سکولاریزم سوق دادند؛ فیلم های سینمایی ما، بازتولید فیلمفارسی های عصر پهلوی بود و نهادهایی مانند خانه هنرمندان به پاتوق تئوریسین های پروژه آمریکایی فروپاشی از درون بدل شده بود. وی هشدار داد: پروژه فروپاشی ایدئولوژیک در ایران، اکنون نه تنها فیلسوف، تئوریسین، نویسنده، روزنامه نگار و هنرمند دارد، بلکه فقیه هم یافته است؛ آیت الله مکارم شیرازی اخیرا دردمندانه روند بیمار گونه در عرصه آیت الله سازی را هشدار داد و اعلام کرد که به عنوان یک ناظر رسانه ای هشدار می دهم که دغدغه مراجع را پاس بداریم که دغدغه گرانی است؛ در روزگاری هستیم که کسی که ادعای مرجعیت دارد، از کمپین یک میلیون امضای زنان که خواسته شان تغییر قانون اساسی، آزادی هموسکسوآلیته، لغو احکام شرعی مانند حجاب، سنگسار فواحش، اعدام مجرمان و... است، حمایت می کند و آقای محمد تقی فاضل میبدی می گوید که خواسته های این کمپین با دین اسلام تعارضی ندارد! در دوره ای هستیم که فردی مانند سید حسین موسوی تبریزی به نحو مشروط فتوای تماشای فیلم های اروتیکال را می دهد و از خوانندگان زن مانند سیما بینا تقدیر می کند یا اسدالله بیات که سایتش او را مرجع عالیقدر تقلید معرفی می کند، از فعالیت مسالمت آمیز خوانندگان زن طاغوت مانند گوگوش دفاع می کند؛ زرادخانه معرفتی سکولاریزم در ایران اکنون فقها و متکلمانی یافته است که لباس روحانیت بر تن دارند و در رسانه ها حکم به جواز تک خوانی زن برای مردان و لغو حجاب بازیگران سینما می دهند و از کمپین های اباحه گر حمایت می کنند. نویسنده روزنامه کیهان اظهار داشت: علیرغم این نظام رسانه ای منسجم که پروژه فروپاشی ایدئولوژیک برای براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران را پیگیری می کرد، مردم ایران در سوم تیر 1384 همه نقشه های بلوک غرب را برهم زدند و گفتمان امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری از غربت بیرون آمد؛ مفاهیم فلسفه انقلاب اسلامی دوباره در جامعه طرح شد که نمونه آن جنبش عدالتخواهی است؛ اگر کارکرد دولت آقای دکتر احمدی نژاد، تنها همین باشد که گفتمان اصیل انقلاب را دوباره زنده کرد، به همین قدر مغتنم و مبارک است؛ این گفتمان اصیل بر خلاف همه این نظام سازی های معرفتی و رسانه ای، در بطن جامعه حضور داشت و با اقتدار خود را به رخ کشید. سخنرانی پیام فضلی نژاد که از ساعت 10 شب آغاز شد، در ساعت 12 نیمه شب پایان یافت و پس از آن دانشجویان بسیجی دوره آموزش تخصصی مهارت های رسانه ای، به مدت یک ساعت و پانزده دقیقه پرسش های خود را با پژوهشگر موسسه کیهان در میان گذاشتند؛ این جلسه که با استقبال دانشجویان بسیجی همراه بود، در ساعت یک و نیم بامداد دوشنبه پایان یافت.
نوشته شده توسط :
امین
آنچه در پی می آید، خلاصه و تنقیح شده سخنرانی وی است.
بر دانشجوست که نفسش را به جستجوی دانش عادت دهد و از فرا گرفتن آن ملول نگردد و آنچه را فرا گرفته بسیار نشمارد . [امام علی علیه السلام]