به نام خدایی که هم مهربان هست و هم بخشنده قدرت از آن کیست؟ - .:مهدیسم:. Mahdism
سفارش تبلیغ
قدرت از آن کیست؟ - .:مهدیسم:. Mahdism

قدرت از آن کیست؟

جمعه 87 آبان 10 ساعت 8:10 عصر

باید به این جمله معروف اشپیگل برگشت که یک زمانی ایالات متحده می‌توانست تصمیم بگیرد که چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز در سال 2008 مردی در تهران (حضرت آیت الله خامنه ای) می‌تواند سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده را تعیین کند...

به گفته پدر نوواقع گرایی جهان، "کشورها و بازیگران سیاست بین الملل آزاد نیستند که هر چه می خواهند بکنند، بنابراین بخش مهمی از رفتار آنها تابع مقتضیات نظام بین الملل است؛ از این رو سیاست های کشورهای مختلف در نظام بین الملل بر انتخابات آمریکا تاثیرات مستقیم و گوناگون دارد."

به این دلیل که در حال حاضر آمریکا مدعی رهبری جهان است و در صدد است تا بر عملکرد کشورهای مختلف تاثیر بگذارد و در بسیاری موارد آنها را دگرگون کند، در این میان می توان از نوع رفتار آمریکا نسبت به روسیه و چین در چند ماه گذشته نام برد.

 آمریکا در پی آن است که با گسترش ناتو به شرق، نفوذ به کشورهای آسیای میانه و قفقاز و ایجاد پایگاه های نظامی در این کشورها، ایجاد سپر موشکی در اروپای شرقی و ... مرزهای امنیتی خود را تا کنار مرزهای خاکی روسیه گسترش داده و نفوذ سیاسی این کشور را در کشورهای دیگر کم کند. این مسئله را می توان در برخورد با چین نیز مشاهده کرد؛ چین کشوری است که از سال 1980 تغییر رویه داده و به سمت توسعه در فضای بین الملل سوق پیدا کرده است.

کاخ سفید در واکنش به این عمل چین سعی می کند تا ارتباط خود را به مناطق استقلال طلب این کشور گسترش داده و مبادلات سیاسی – نظامی خود را با چین تایپه (تایوان) و همچنین هند افزایش دهد. توافقات هسته ای آمریکا و هند را می توان در همین راستا تحلیل کرد.

مطمئناً افزایش قدرت نظامی – هسته ای هند در کنار دو کشور روسیه و چین می تواند بسیاری از مبادلات منطقه را در شرق تغییر داده و قدرت این دو کشور ضد هژمون را به چالش بکشد.

چین و روسیه از این لحاظ ضدهژمون هستند که در برابر سیاست های آمریکا تسلیم نمی شوند و خود در نظام بین الملل به طور مستقل عمل می کنند.

جنگ قفقاز و حمله روسیه به گرجستان و در پی آن اعلام استقلال منطقه آبخازیا از سوی دومای روسیه یکی از نمونه های این استقلال سیاسی در فضای آنارشیک بین الملل است که بسیاری از معادلات آمریکا را به هم ریخته است.

 اما این تمام ماجرا نیست؛ جدای از چین و روسیه که در پی استقلال سیاسی در نظام بین الملل هستند، جمهوری اسلامی ایران از سال 57 به شکل جدی تری در این مسیر گام گذاشته است.

 ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی تعریف خود را از حاکمیت، حکومت و بازی های سیاسی در نظام بین الملل تغییر داد و تبدیل به قدرتی ضد هژمون در برابر مطالبات زیادی خواهانه ایالات متحده شد.

 به استثنای این سه، از کمتر کشوری می توان یاد کرد که نام ضدهژمون به خود بگیرد.

 حال سوال این است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این رفتار سیاسی از سوی کشورهای ضدهژمون چه تاثیری می تواند بر این کشور بگذارد؟

 در این مقاله سعی شده از تاثیرگذاری ضدهژمونیک جمهوری اسلامی ایران صحبت شود.

 در پاسخ به این سوال باید گفت که جمهوری اسلامی ایران پس از تبدیل شدن به کشوری ضدهژمون، با واکنش مستقیم و غیر مستقیم آمریکا مواجه شد؛ این در حالی است که عملکرد ایران در نظام بین الملل تاثیر شگرفی در رفتار سیاسی – بین المللی و همچنین انتخابات متعدد آمریکا گذاشته است.

 نمونه آن را می توان در ایام ابتدایی انقلاب اسلامی دید؛ به گونه ای که در واپسین روزهای دوره ریاست‌جمهوری «کارتر»، زمانی که وی می‌کوشید از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی به بهترین نحو استفاده کند و آن را به نفع خود و حزب دموکرات به پایان ببرد، هفته‌نامه اشپیگل با بیهوده خواندن آن نوشت: «یک زمانی ایالات متحده می‌توانست تصمیم بگیرد که چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز در سال 1980 مردی در تهران (امام خمینی) می‌تواند سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده را تعیین کند.»

 بنابراین سیاست های جمهوری اسلامی ایران از اولین روزهای انقلاب با واکنش منفی آمریکا که خود را تنها هژمون جهان می دانست مواجه شد.

 این در حالی است که پس از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق، ایران به تنهایی به کشور ضدهژمون جهان تبدیل شد که در برابر یکه تازی های ناعادلانه آمریکا ایستادگی کرد و پس از آن، کشورهایی مثل چین و روسیه به این جمع افزوده شدند. 

 از این رو ایالت متحده آمریکا مدام در پی آن بود تا ایران از سر راه خود بردارد؛ به طوری که این مسئله را همیشه تکرار کرده و با مردم خود در میان می گذاشته است.

 به عنوان مثال طرح تئوری «همه چیز منهای ایران» در منطقه باعث شده تا ایالات متحده درصدد برآید تا با نفوذ در کشورهای همسایه مانند کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای میانه و قفقاز و همچنین منطقه شبه قاره، ایران را در جهان منزوی کند.

 حتی حمله به کشورهای مسلمان افغانستان و عراق به استثنای مسائل و نیازمندی های اقتصادی در عرصه جهانی شدن، به این بهانه بود حکومت جمهوری اسلامی ایران را تحت تاثیر قرار دهد و به خیال خود با باز شدن مسیرهای مورد نیاز در شرق و غرب ایران نظام جمهوری اسلامی را برچیند.

 اما آنچه که خود را نمایان کرد این بود که جمهوری اسلامی هر روز قدرتمندتر، مستقل تر، تاثیرگذارتر و پیروزتر شده و به قدرت ضدهژمونیک خود افزوده است.

این قدرت را می توان در تاثیر گذاری آن و همچنین نفوذ در دل مردم مسلمان عراق، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه و جهان دید؛ به گونه ای که «اورتگا» قبل از انتخابات ریاست جمهوری نیکاراگوئه آشکارا می‌گوید که با تکیه بر فرهنگ سیاسی ایران، در برابر خوی استکباری آمریکا می‌ایستد و با این شعار به پیروزی می‌رسد.

 «هوگو چاوز» نیز چند روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری با سفر به کشور ایران و اقامت چند روزه، شعارهای عمده انتخاباتی خود را زیاده‌خواهی‌های آمریکا می داند و آنها را از طریق تریبون‌های تبلیغات رسانه‌ای مستقر در ایران به گوش جهانیان و کشورش می‌رساند.

 بنابراین نظام جمهوری اسلامی ایران با وجود فشارهای بی وقفه آمریکا و همچنین تبلیغات شدید رسانه ای علیه ایران، هر روز به موفقیت های داخلی و خارجی خود می افزاید.

 در هر دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کاندیداهای هر دو کشور باید بسیاری از انرژی خود را مصروف این مسئله کنند که چرا نمی توانند در برابر جمهوری اسلامی ایران موفق شوند؟ چرا هرچه فشار بیشتری به این کشور وارد می شود به قدرت آن افزوده شده و میزان نفوذ آن در میان کشورهای جهان افزایش می یابد؟

 ناگفته نماند که نوع عملکرد دو حزب و شیوهای بازی سیاسی آنها در نظام بین الملل متفاوت است.  از آنجا که پایگاه اجتماعی حزب جمهوریخواه عمدتاً از نظامیان، صنعتگران، بانکداران، پیمانکاران و اعضای ارشد دیوانسالاری آمریکا هستند، مدام علاقمند به استفاده از زور و اعمال اراده نسبت به کشورهای هستند که رفتاری ضدهژمون دارند.

 اما هیچ یک از کاندیداها و رئیس جمهورهای این حزب در آمریکا نتوانسته اند به این پرسش پاسخ دهند که قدرت سخت و تهدیدهای نظامی چرا نمی تواند از روند افزایش قدرت ایران در نظام بین الملل جلوگیری کند؟ چرا می توان افغانستان و عراق را اشغال کرد، اما نمی توان این کار در برابر ایران انجام داد؟

 حتی کاندیداها و روسای جمهور این حزب مجبورند به تلاش در توجیه این موضوع بپردازند که چرا یک حزب در لبنان که مورد حمایت سیاسی و معنوی جمهوری اسلامی ایران است می تواند رژیم صهیونیستی را پس از 33 روز به زانو درآورد؟ کاری که مجموعه جهان عرب نتوانست انجام دهد.

 در برابر جمهوریخواهان، حزب دموکرات از پایگاه اجتماعی متفاوتی برخوردار است که باید از مدیران بنگاه های خدماتی، وکلا، پزشکان، روزنامه نگاران و روشنفکران نام برد که کمتر از زور بهره می برند و بیشتر در صدد هستند تا از پرستیژ مبتنی بر اقتدار سیاسی در فضای بین الملل استفاده کنند، بنابرابن کمتر به طبل جنگ می کوبند، اما در عوض بیشتر سعی می کنند از تحریم و فشارهای دیپلماتیک استفاده کنند.

 پرسش ها همچنان باقی است و پاسخ ها بی اعتبار؛ که راز قدرت یابی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان در چیست؟ و چرا آمریکا با برخورداری از امکانات بی شمار نمی تواند راه حلی برای این مسئله بیابد؟

 این مسئله باعث می شود که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کاندیدای هر حزب در توجیه رفتارهای پیشین توپ ضعف را به زمین دیگری بیندازد و دیگران را امیدوار کند که در آینده جلوی نفوذ جمهوری اسلامی ایران را بگیرد.

 بر این اساس و به گفته «کنت والتز»، پدر نوواقع گرایی در روابط بین الملل می توان بر این واقعیت دست گذاشت که نظام بین الملل در حال تحولی اساسی است.

 بر این اساس باید با به این جمله معروف اشپیگل برگشت که یک زمانی ایالات متحده می‌توانست تصمیم بگیرد که چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز در سال 2008 آیت‌اللهی در تهران (حضرت آیت الله خامنه ای) می‌تواند سرنوشت انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده را تعیین کند.


نوشته شده توسط : امین

نظرات دیگران [ نظر]


[ و فرمود : ] حکمت را هر جا باشد فراگیر که حکمت گاه در سینه منافق بود پس در سینه‏اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاى خود در سینه مؤمن بیارمد . [نهج البلاغه]