به نام خدایی که هم مهربان هست و هم بخشنده
حوادث چند سال اخیر در عراق، از جمله در درگیر شدن القاعده عراق با شیعیان، به ضمیمه انتشار کتابهای بیشماری که در عربستان سعودی، مصر، اردن و پاکستان در رد بر شیعه نوشته میشود، و نیز سایتهای فراوانی که حملات بسیار شدیدی به تشیع دارند، همگی شرایط دشواری را برای شیعیان پدید آورده است. البته مورد عراق یک ویژگی خاص دارد و آن این که به هر حال، شیعه پس از قرنها دوری از حکومت، آن هم تحت فشار دولت عثمانی و بعدها صدام، توانسته است سهمی برای خود در دولت جدید به دست آورد. آشکار است که این روند برای سنیان افراطی قابل تحمل نیست و آنان به ناحق خواستار آن هستند که با وجود آن که در اقلیتند، بر اکثریت شیعه این کشور حاکم باشند. آن هم از نوع حکومت صدام که کارش جز قتل عام شیعیان چیزی نبود و القاعده امروز عراق هم، همان تجربه را نشان میدهد. بنابراین، مورد عراق، منهای جنبههای مذهبی، به یک سابقه قومی هم باز میگردد و اختصاص به آن کشور دارد. با این حال، القاعده عراق، با سوژه قرار دادن آن به عنوان یک مسأله مذهبی، جوانان سنی را از کشورهای دیگر به عراق میکشاند و کشت و کشتار به راه میاندازد. دیدیم که آن اقدامات، حتی جناحی از حماس را هم فریب داده و وادار به اقدامی ناشایست در قبال زرقاوی کرد که البته مورد اعتراض جدی ایران و گروههای شیعه عراق قرار گرفته و حماس مجبور به عقبنشینی شد.
نوشته شده توسط :
امین
میتوان پذیرفت که برخی از این اقدامات پیش از این هم سابقه داشت، اما اقدامات تندی که در عراق صورت گرفته و در انتها، حمله وحشیانهای که به اتوبوس حامل زایران ایرانی در کوفه رخ داد، نشان از آن دارد که دشمن تلاش میکند تا شیعیان و به خصوص ایران را به میدان مبارزه ای بکشاند که آینده آن مبهم و تاریک است.
چهار سخنرانی ضرقاوی در سال جاری، با عنوان «هل اتاک حدیث الرافضه» نشان میدهد که القاعده عراق برنامه عریض و طویلی برای مبارزه با شیعه داشته (و شاید دارد) و زرقاوی با حمایت شماری از مفتیان افراطی سنی، میکوشید تا توجیه فقهی و فکری برای این سیاست تکفیری خود نسبت به شیعه ارائه دهد. در سراسر این چهار سخنرانی در اثبات کفر شیعه سخن گفته شده و وی با رطب و یابسی که به هم بافته است، تلاش کرده تا زمینه را برای تهاجم وسیعتر علیه شیعه فراهم کند. پیداست که این نوارها مخاطبان خاص خود را در کشورهای اسلامی و در میان متعصبان مذهبی دارد و در تحریک جوانان افراطی سنی که هوس مبارزه و اسلحه دارند، نقش بسیار زیادی دارد.
اکنون پرسشی که مهم است این که، شیعیان چه سیاستی در قبال این روند رو به رشد تبلیغات و اقدامات ضد شیعه باید داشته باشند؟
بدون تردید هر نوع اقدام تحریک آمیزی از سوی شیعیان، می تواند آنان را در دامی که دشمنان داخلی و خارجی برایشان گسترده اند بیندازد و شرایطی را پدید آورد که تا قرنها کسی نخواهد توانست از پیامدهای آن جلوگیری کند.
در چنین شرایطی مهم آن است که شیعیان، نه تنها در برابر این قبیل اقدامات صبوری کنند، بلکه همان سیاست گذشته را برای زمینهسازی وحدت با سنیان غیر افراطی دنبال کرده و بر شدت آن بیفزایند. بدون تردید، بسیاری از سنیان فرهیخته از این قبیل اقدامات خشن متنفر هستند و دیر یا زود بر تعداد این جماعت افزوده خواهد شد و افراطیها بیش از پیش پایگاهشان را از دست خواهند داد. هرچند خباثتهای امریکا و ادامه یافتن آن، همیشه زمینه را برای رشد تروریسم مذهبی فراهم کرده و می کند.
نگرانی عمده از آن است که رفتارهای افراطی طرف مقابل، در این سو واکنش مشابه پدید آورد و در نهایت کار را دشوارتر کند. چنین رفتاری به هیچ روی به مصلحت اسلام نیست و تنها و تنها فضای ناامنی را پدید می آورد که بیشترین بهره را غرب از آن خواهد برد و به بهانه آن نیروهای آمریکایی مدت بیشتری را در عراق خواهند ماند. روشن است که آنان در پی منافع خویش هستند و دست به هر اقدامی، از جمله تحریک به ایجاد اختلافات مذهبی، اگر برای آنان مطلوب باشد، خواهند زد و نگران هزینه آن هم نخواهند بود.
آنچه اهمیت دارد این است که شیعیان در رأس آنان جمهوری اسلامی میبایست سیاستهای وحدت گرایانه خود را توسعه دهد و زمینه را برای هموار شدن راه وحدت میان امتهای اسلامی بیشتر کند. متأسفانه طی سالهای اخیر این فعالیتها کاهش یافته و به عکس، بر اقدامات تفرقهانگیز افزوده شده است. هر بار هم که تلاشی برای وحدت صورت میگیرد، با موجی از حملات محسوس و نامحسوس روبرو شده و شرایط به گونهای میشود که دیگر کسی جرأت نکند در این مسیر قدم بگذارد.
در حال حاضر، به نظر میرسد تنها برخی از نهادهای فرهنگی مسئول، آن هم برای هزینه کردن بودجه خود به این قبیل کارها میپردازند، اما روند کلی تبلیغات کشور نسبت به گذشته، در این زمینه، فعالیت جدی ندارد. به خصوص باید توجه داشت که تنها چند نفر معدود درگیر این مسأله هستند و به هیچ روی از نیروهای سطح بالای حوزه برای وارد شدن در این عرصه استفاده نمیشود، در حالی که ایجاد زمینههایی برای ملاقاتهای سطح بالا میان برخی از رهبران درجه اول و دوم شیعه با عالمان سنی، میتواند به بهبود این شرایط کمک کند.
افزون بر آن، میبایست از اهرمهای سیاسی و دیپلماتیک هم برای این قضیه استفاده شده و در ملاقاتهای سیاسی میان رهبران کشورهای اسلامی روی این نکته تأکید بیشتری صورت گیرد. اساسا میبایست در سازمان کنفرانس اسلامی و زیر نظر آن، نهادی شبیه به دارالتقریب شکل گرفته و در این زمینه به تدوین سیاست راهبردی دنیای اسلام در زمینه ایجاد اتفاق میان امت اسلامی بپردازد و با توطئههای تفرقه افکنانه برخورد از قبیل انتشار کتابها و ایجاد سایتها و غیره مقابله کند. در حال حاضر به نظر نمیرسد کسی پیگیر چنین سیاستی در سیاست خارجی کشور باشد.
اى اسیران آز باز ایستید که گراینده دنیا را آن هنگام بیم فرا آید که بلاهاى روزگار دندان به هم ساید . مردم کار ترتیب خود را خود برانید و نفس خود را از عادتها که بدان حریص است باز گردانید [نهج البلاغه]